خاطره...

هفتمین پست

چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۴۲ ب.ظ
این روزا فکر داداشیم بد جور مشغوله براش خیلی ناراحتم، ناراحتم که نمیتونم واسش کاری انجام بدم، خداجونم خودت بهش کمک کن راه درستو بهش نشون بده...


  • زهرا فلانی

نظرات (۳)

  • سیّد محمد جعاوله
  • خدا خودش جوابتو میده نگران نباش
    فقط از ته دل بخواه
    پاسخ:
    مرسی از امیدواریتون
    خوش به حال برادری که همچین خواهری داره....دیگه چی میخواد از خدا ؟!
    پاسخ:
    ممنون نظر لطفتونه
    نظر لطف چیه؟! :'/
    جدی گفتم
    پاسخ:
    بازم ممنون:-)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی