خاطره...

۱۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

خوشحالی یعنی اینکه روزه باشی و مدام تو مدسه به فکر برگشتنت با اتوبوس تو این گرما وشلوغی باشی، ولی وقتی از در مدرسه میای بیرون یهویی چشمت به بابایی بیفته...خداجونم مرسی...خدایا عمر با سعادت به همه ی باباهای دنیا بده.


  • زهرا فلانی
از اونجایی که اراده بنده ضعیفه بخاطر همین برای تقویت ارادم تصمیم گرفتم دیگه نوشابه نخورم ولی از قسمت من بابایی امروزا بسته ای نوشابه میخره، بابایی اکثرا نوشابه میخرید ولی نه دیگه بسته ای ...این چندروزی که نخوردم خودمو به زور نگه داشتم امیدوارم بتونم در نوشابه نخوردن موفق بشم، ولی بنده دوغم نمیتونم بخورم چون خواب میاره و نمیزاره درس بخونم بله از این به بعد فقط باید آب بخورم...خدایا به امید خودت...


  • زهرا فلانی
خیلی حس خوبیه ادم بعد از این که اتاقشو تمیز کرد، در اتاقشو ببنده و چراغ اتاقشو خاموش کنه، پرده رو بکشه کنار، پنجره رو تا آخر بازکنه و بزاره هوای تازه و خنک وارد اتاق شه، من که عاشق هوای تازه و خنکم آدم احساس تازگی و ارامش میکنه من که این حسو خیلی دوس دارم مخصوصا که این اتفاق شب بیفته...


  • زهرا فلانی
بعد چند هفته امروز نصف شبی حوصله پیدا کردم اتاقمو تمییز کنم. خداروشکر الان احساس سبکی میکنم چون این چند هفته رو احساس سنگینی میکردم حوصله انجام هیچ کاری و تو اتاقم نداشتم ولی به لطف خدا اتاقمو تمییز کردم...


  • زهرا فلانی


بازم یه اشتباه...
  • زهرا فلانی
وایییی سمانه برنامه ی امتحانات نهایی رو گذاشت تو گروه دیگه به امتحانات خیلی نزدیکه اه این روزا خیلی خیلی زود میگذره این چندماهم اگه تموم میشد نفس راحتی میکشیدم، البته به خوبی بگذره، خدایا به امید تو...


  • زهرا فلانی
این روزا فکر داداشیم بد جور مشغوله براش خیلی ناراحتم، ناراحتم که نمیتونم واسش کاری انجام بدم، خداجونم خودت بهش کمک کن راه درستو بهش نشون بده...


  • زهرا فلانی
امروز به پیشنهاد یک دوست تازه پنج قسمت اول سی دی های دکتر فرهنگ و که راجع به ازدواجه گوش دادم و همین دوست لطف کردند و برام ارسال کردند. درسته من سن ازدواجم نیست و خیلی بچم ولی به قول همون دوست جدید این سی دی ها علاوه بر نحوه ی درست ازدواج تو زندگی ادم مثلا موفقیت تو زندگی مثل خوب دادن کنکور هم تاثیر داره من که تا الان از سی دی ها خوشم اومده امیدوارم از این به بعدم خوشم بیاد و باعث ایجاد تاثیر مثبت تو زندگیم بشه... بازم امشب گوش میدم به ادامه ی سی دی ها...


  • زهرا فلانی


دیروز ساعت هشتو نیم شب به فرناز زنگ زدم و تولدشو پساپس تبریک گفتم... خیلی دلم براش تنگ شده ولی حیف که نمیاد مدرسه مون میگه مامانش نمیزاره . دوساله که ندیدمش. امیدوارم یه روزی باز ببینمش...
  • زهرا فلانی


امروز برنامه امتحانی میان ترممون و دادن. هوف دیگه امسال اخرین سال مدرسه رفتن هست. درسته الان از مدرسه بدم میاد ولی مطمنم چند سال بعد ارزو میکنم کاش باز مدرسه میرفتم ولی الان بدم میاد مخصوصا این روزا از یه طرف فشار کنکور لز طرف دیگم فشار مدرسه...
  • زهرا فلانی